سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسعود مختاری

سخنرانی شهید حاج احمد کاظمی قبل از عملیات قادر

این سخن‌رانی قبل از عملیات «قادر»، بعد از شهادت یار دیرین حاج احمد (شهید مهدی باکری) صورت گرفت. رزمنده‌گان لشگر 8 نجف اشرف با شعار «همسنگر باکری- همرزم لشگرت کو؟» به استقبال سخنان فرمانده‌شان رفتند. در طول سخن‌رانی رزمنده‌گان به شدت گریه می‌کردند و خود حاج احمد هم نمی‌تواند اشک‌های‌اش را از دید نیروهای‌اش پنهان کند و با همان حال سخنان خود را ادامه می‌دهد

 

برادران عزیز! رزمنده‌گان! ای عزیزان! سر بازان آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه! یاران امام حسین علیه السلام! یاران پیام‌بر ‏ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم! اگر با چشم دل بنگریم، اگر خوب تماشا کنیم، اگر خاطرات اردوگاه‌های پیام‌بر ‏ اسلام، (اگر) خاطرات اردوگاه‌های امام علی علیه السلام (اگر) خاطرات یاران امام حسین علیه السلام را به خاطر بیاوریم، این صحنه‌ها، همان صحنه‌ی اردوگاه‌های امام حسین علیه السلام است. تکرار مجدد تاریخ در دوم‌ین حکومت اسلامی بعد از حکومت علی علیه السلام ]است.[ با چشم دل به اردوگاه بنگرید، چگونه سربازان امام زمان عجل الله تعالی فرجه دور هم جمع شده‌اند، چگونه خودشان را مهیا کرده‌اند.

خدایا! چگونه ما تو را ستایش کنیم؟ حدایا چه عظمتی در پیش داریم؟ اگر با چشم دل بنگریم نمی‌توانیم رد بشویم. اگر تامل کنیم و فکر کنیم، اگر با دقت تماشا کنیم حتما یاران امام حسین علیه السلام را به یاد می‌آوریم. حتما می‌توانیم اردوگاه پیام‌بر ‏ اسلام در جنگ تبوک، در جنگ‌های متعدد را زنده کنید

 

برادران! خیلی باید خدا را سپاس‌گزاری کنیم، واقعا از آن بالا که نگاه می‌کردم و می‌آمدم این صحنه اردوگاه را دیدم بدن‌ام می‌لرزید. ما شاید در گرمای حرکت باشیم، شاد در توان درک و تصور ما نباشد. امشب شاید شبی باشد که در قبل از شروع عملیات این تجمع را داریم، شاید فردا شب دیگر هر کدام به یک نقطه‌ای جهت انجام ماموریت حرکت کرده باشیم، معلوم نیست که فردا شب کجا باشیم. الان همه جمع هستیم، الان همه دور هم هستیم، الان جمعیت با عظمت در اردوی امام حسین علیه السلام همه حلقه زدند دور هم، همه الان آماده هستند، همه تجهیزات‌شان را گرفته‌اند، همه دارند عهد و پیمان خود را تجدید می‌کنند، همه دارند شهدا را یاد می‌آورند، همه دارند در عظمت اسلام سپاس‌گزاری می‌کنند. همه دارند در جایگاه اعلی که قرار گرفتند خدا را سجده می‌کنند. همه در عظمت جماعتی قرار گرفتند. خدایا! فردا شب چگونه است؟ خدایا! فراد شب این جماعت به سوی تو ]می‌آیند.[ خدایا! بارپروردگارا! خدایا! ما حرکت می‌کنیم به طرف دشمنان تو. خدایا! ما حرکت می‌کنیم که اطاعت از دستورات تو کرده باشیم. خدایا! ما بنده‌گان رو سیاه تو هستیم، خدایا! ما می‌تازیم تا پلیدان تاریخ، ]را نابود کنیم[. خ

دایا! ما انتقام خون امام حسین علیه السلام را می‌خواهیم بگیریم. خدایا! ما با دشمنی که آگاهانه با ما می‌جنگد مبارزه می‌کنیم. خدایا! اگر به ما کمک نکنی، ما چه کار باید بکنیم؟

 

خدایا! ما با عزمی استوار، با قدم‌هایی استوار با توجه به خدای خودمان، با یاری خواستن از امام زمان عجل الله تعالی فرجه، داریم حرکت می‌کنیم، خدایا! ما آن چیزی که در توان‌مان بوده انجام دادیم. دیگر خودمان را داریم به تو می‌سپاریم که همه‌ی کارها را (تو) ان‌شاء الله آن شکلی که رضایت خودت هست پیش ببریم. خدایا! ما در این دوره، در این عملیات وحدت‌مان تمام عیار بود. خدایا! ما در این دوره صفای‌مان تمام عیار بود. خدایا! ما در این دوره گذشتِ همه چیز را کردیم و الان این حکایت و دلیل عملی آن است که ما این طور دور هم حلقه زدیم. خدایا! اگر تو به ما کمک نکنی ما از چه کسی کمک بخواهیم. خدایا! ما را توان بده ما را لیاقت بده که شهدا بین ما حاضر بشوند

 

خدایا! به ما لیاقت بده که فرشته‌گان تو بین ما حاضر شوند. خدایا! به ما قدرتی بده که توانیم سپاس‌گزاری این همه عظمت را بکنیم. برادران! در این جمع، در این ناله‌ها، در این جماعت عظمتی نهفته است که ما این عظمت را هرگز نمی‌فهمیم

 

خدا آگاه است که این عظمت گویای چه مطلبی است. گویای چه آینده است؛ ولی پناه می‌بریم به خدا. خودمان را به خدا می‌سپاریم و ان‌شاء الله حرکت می‌کنیم. خدایا! ما را از آن یارانی که با علی علیه السلام حرکت کردند در این حرکت قرار بده. خدایا! قدم‌های ما را استوار بدار که ما بتوانیم در این عصر و زمان ]مصداق[ «ربنا افرغ علیان صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین» قرار باشیم. خدایا! ما فقط از تو می‌خواهیم و به تو توسل جسته‌ایم و بر تو توکل کرده‌ایم

 

من چند تا مطلب است که ان‌شاء الله از باب مسئولیت، به عنوان یک برادرِ از همه‌ی برادران عزیز کوچک‌تر، خدمت برادران عرض می‌کنم. در شروع باید از همه‌ی برادران درخواست ]و[ طلب رضایت بکنم که ان‌شاء الله همه‌گی هم‌دیگر را حلال بکنند. همه هم‌دیگر را ببخشیم و از خدا بخواهیم که ان‌شاء مورد مغفرت خدا قرار بگیریم. آن برادرانی که از بین ما به خداوند متعال می‌پیوندند، آن‌هایی که به درجه‌ی رفیع شهادت می‌رسند، آن‌هایی که به کاروان آقا امام حسین علیه السلام می‌پیوندند، آن‌هایی که از بین ما جدا می‌شوند سلام ما را به شهدا برسانند

 

هر کس رفت جزء یاران امام حسین علیه السلام شد، هر کس به لقای الله پیوست، سلام بقیه را به شهدا برساند. به شهدایی که مظلومانه جان خودشان را در طبق اخلاص در گرماگرم جبهه اسلام گذاشتند و مظلومانه شهید شدند، جسدشان در بیابان‌های سوزان جنوب و کوهستان‌های غرب، زیر دید نامردان تاریخ قرار گرفت. سرداران رشید اسلام، سردارانی چون برادر مهدی، برادر همت، برادر مهدی زین الدین و برادران دیگری که یکی پس از دیگری به شهدای تاریخ، شهدایی که در صف یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، پیوستند. برادران! معلوم نیست که فردا شب کجا باشیم، در چه نقطه‌ای، چه‌گونه در حال مبارزه باشیم. الان در این صحنه هستیم، الانی که در حال گذشتن است، الانی که زمان با سرعت عملی را به خودش می‌بیند که فرشتگان ناظراند، خداوند یار است

 

خدایا! ما بر تو توکل کریم، خدایا! ما از قید همه چیز دور شده‌ایم و فقط بر تو توکل کرده‌ایم. خدایا! ما بر نفس‌مان تاخیر و بر تو توکل کرده‌ایم. خدایا! ماآگاهانه با دشمنان تو می‌جنگیم و بر این مطلب بارها افتخار می‌کنیم. ان‌شاء الله که خداوند ما را مورد نصرت خودش قرار دهد. ما امکاناتی که در خور امکانات دشمن باشد نداریم. ما افرادی هستیم که برای خدا حرکت کردیم و این‌گونه می‌خواهیم به دشمن بتازیم. برادران! عزم‌مان را باید جزم کنیم. قدم‌های‌مان را باید استوار کنیم و در لحظاتی که نفس‌های‌مان سخت می‌شود، قدم‌های‌مان خسته می‌شود، جسم‌مان کوفته می‌شود، در آن لحظات که سختی کار بر ما فشار می‌آورد باید سختی روز کربلا را به یاد بیاوریم. لحظات حرکت ما لحظاتی است که در دوران اسلام گذشته، ما در حرکت جدیدی هستیم ولی مشابه حرکت‌های ما در زمان انبیا و اولیای خداوند اتفاق افتاده ]است[. برادران جایگاه ما عظیم است

 

 این صفا یک روزی همه حسرت‌اش را می‌خوریم. این لحظه را یک وقتی همه حسرت‌اش را می‌خوریم. این صحنه‌ها تکرار نمی‌شود. این صحنه‌ها لحظه‌هایی دارد که این لحظات مخصوص خدا است. این لحظات را فقط خدا به وجود می‌آورد. این لحظات را ما کم شاهد‌ش بوده‌ایم. این لحظه‌ی خیلی عظیمی است

 

چند تا سفارش دارم خدمت برادران و ان‌شاء الله از خدمت برادران مرخص می شویم و امیدواریم که در میدان نصرت خداوند هم‌دیگر را ملاقات کنیم. امیدواریم که در صحنه‌ای که چشم شهدای‌مان، جای شهدای‌مان، هدف شهدای‌مان را زنده کرده باشیم، هم‌دیگر را ان‌شاء الله ببینیم. جایی که انتقام خون آقا امام حسین علیه السلام را گرفته باشیم و دل فاطمه زهرا سلام الله علیها را شاد کرده باشیم هم‌د‌دیگر را ملاقات کنیم. برادران! راه سخت است و مشکلات زیاد و ان‌شاء الله باید خودمان را مهیا کنیم برای سختی‌ها، سختی‌هایی که در راه خدا است. پافشاری در امر جهاد تایید بر بنده بودن به درگاه خداوند

 

ان‌شاء الله برادران خودشان را برای سختی‌های عملیات آماده کنند. حرکت مکانی، برادران زیاد دارند. راه‌پیمایی زیاد دارند تا خودشان را نزدیک کنند به دشمن، سختی‌هایی در مسیر هست. باید ان‌شاء الله تحمل‌‌اش را در جسم‌ها به وجود بیاورند و در ارتفاعاتی که نوک ارتفاع می‌روند، سختی ارتفاع را طی می‌کنند، «الحمدلله» را بگویند. در سراشیبی‌ها، «سبحان الله» بگویند و در جاهایی که ملایم و صاف است (به قول معروف) تکبیر بگویند که همیشه در ذکر خدا باشیم. همیشه با ناله در دلمان اذان بگوییم. همیشه یاد امام حسین علیه السلام را بکنیم. یاد فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را بکنیم و یاری بخواهیم از فرمانده‌مان، یاری بخواهیم از آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه. در سختی‌ها برادران باید متوسل بشویم به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه، بگوییم یا امام زمان! ما آمدیم، هستی تو! باید بیایی و به ما کمک بکنی. بخواهیم از آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه که به ما کمک بکند. اگر خودمان را حفظ نکنیم وقتی که به دشمن می‌تازیم و پیروزی به دست می‌آوریم، یک لحظه بگوییم ما بودیم که این‌ها را گرفتیم، دیگر همه چیز نقش بر آب می‌شود. همه‌اش را باید در امر بنده‌ی

 

خدا بودن، ان‌شاء الله در همه‌ی ابعاد عمل کنیم و از خدا بخواهیم که در جهاد اکبر که جهاد اصلی است و دستور پیام‌بر ‏ عزیز اسلام است سعی و تلاش کامل خودمان را بکنیم. دیگر عرضی ندارم و ازهمه‌ی برادرها التماس دعا دارم. دیگر همه برادرها را به خدا می‌سپارم و از همه‌ی برادرها التماس دعای خیر داریم. امام عزیز را دعا کنیم

 

از امام زمان عجل الله تعالی فرجه کمک بخواهیم که به کمک‌مان بیاید، ان‌شاء الله تعالی خداوند به همه‌ی ما کمک کند که بنده‌ی خوبی برای خداوند باشیم

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

منبع: تمنای شهادت  نشر مجنون


پاسخگویی به سوالات شرعی با پیامک

سامانه پاسخگویی به سئوالات شرعی از طریق پیام کوتاه از سوی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی راه‌اندازی شد.به گزارش فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، مقلدین این مرجع تقلید می‌توانند با ارسال پیام کوتاه به شماره 30008541 سئوال خود را ارسال کرده و پاسخ آن را از طریق پیام کوتاه دریافت کنند.بر اساس این گزارش با توجه به اینکه بهره‌برداری از این امکان در مرحله آزمایشی است، تعیین مدت زمان برای ارسال پاسخ در شرایط فعلی امکان پذیر نیست.بنابر اعلام دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی از طریق این سامانه پاسخگویی فقط به سوالات فقهی و احکام شرعی پاسخ‌های لازم ارائه می‌شود.همچنین پاسخ بسیاری از سئوالات نیز در پایگاه اینترنتی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی به نشانی www.makaremshirazi.com ارائه شده است که مقلدان این مرجع تقلید می‌توانند با مراجعه به این پایگاه پاسخ‌های لازم را دریافت کنند.

سئوال و جواب های ...

لطفا ابتدا سوالات را پاسخ دهید و سپس جواب ها رو ببینین....
خودتون رو هم گول نزنید...
اما سئوالات !!
<>   مسئله 1 - فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟
  مسئله 2 - پنج کلاغ روی درختی نشسته اند ، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟
 مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟
  مسئله 4 - شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟
<>   مسئله 5 - این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند ، بازمانده ها را کجا دفن می کنند ؟
  مسئله 6 - من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟
جواب ها
============ ========= ========= ========= = 
مسئله 1 - راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید " تصور کنید که راننده اتوبوس هستید."
 مسئله 2 - همه کلاغ ها ، چون آنها فقط " در شرف پرواز " هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند..( اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.)
 مسئله 3 - هیچ . آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی ( "چه تعداد " جلوی فکر کردن شما را گرفته است.)
 مسئله 4 - هیچ کدام . خروس ها که تخم نمی گذارند.اگر شما سعی کردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد بدست آورید ، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید.
 مسئله 5 - بازمانده ها را دفن نمی کنند . آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله کلمات حقوقی و دفن کردن منحرف شده اید.
 مسئله 6 - یک 25 تومانی و یک 5 تومانی . به یاد بیاورید ( فقط یکی از آنها ) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست . یک سکه 5 تومانی داریم.شما با عبارت " یکی از آنها نباید … " فریب خوردید.

سی دی شمیم آمد

سی دی چند رسانه ای    شمیم انتظار     با همت بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عجل الله فرجه) و  با داری  بودن امکانات از قبیل:

   هدیه این سی دی با تخفیف ویژه بنیاد امام مهدی عجل الله فرجه کمتر از 500 تومان خواهد بود     

19 کیلپ سخنرانی تصویری کوتاه (5 الی 10 دقیقه ای)
15جلسه دوره آموزشی مهدویت
12 سوال مهم در ضمینه مهدویت و پاسخ آنها(بصورت کلیپ تصویری)
چندین نماهنگ با موضوع امام زمان (عجل الله فرجه)

حاشیه و متن دیدار شاعران با رهبر انقلاب رمضان 1387

دیدار دوشنبه شب شاعران با رهبر فرزانه انقلاب که از زمان افطار آغاز شد و تا ساعت 30/22 دقیقه طول کشید حاشیه های جذاب و خواندنی بسیاری داشت. تقی دژاکام - خبرنگار ایرنا که در این جلسه حضور داشت حاشیه های خواندنی خود را از این برنامه به شرح زیر ثبت کرده است:سالهاست که رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی ع میزبان جمع زیادی از شاعران کشور است که در این برنامه شاعران مختلف در گروه های سنی متفاوت سروده های خود را قرائت می کنند.* مجری برنامه، امسال هم مانند سالهای اخیر «ساعد باقری» بود که مدیریت جلسه را به عهده داشت.* برنامه پس از نماز و افطار از ساعت 30/20 دقیقه آغاز شد و رأس ساعت 30/22 دقیقه به پایان رسید.* در این برنامه، ابتدا شاعران، سروده های خود را قرائت کردند و در پایان رهبر انقلاب، دقایقی را به نقش و کارویژه شعر در تقویت اخلاق و اصلاحات اجتماعی سخن گفتند.* هم دقایقی پیش از آغاز رسمی برنامه و هم دقایقی پس از پایان آن، تنی چند از شاعران خدمت «آقا» رسیدند و سروده ها، کتابها و دیدگاه های خود را تقدیم ایشان کردند.* حدود 100 نفر از شاعران در این جلسه حضور داشتند که 30 تن از آنان را خانمها و حدود 10 نفر از آنها را پیشکسوتهایی چون اساتید علی معلم، حمید سبزواری، مشفق کاشانی، موسوی گرمارودی و ساعد باقری تشکیل می دادند.* آقایان محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین صادقی رشاد، حسن بنیانیان رئیس حوزه هنری و حجت الاسلام والمسلمین گلپایگانی رئیس دفتر رهبر انقلاب در سمت راست آقا جای گرفته بودند.* اسم تمامی شاعران بر روی صندلی ها نوشته شده بود تا نظم بیشتری بر جلسه حاکم باشد.* استکانهای پی در پی چای و بطری های آب معدنی که البته نام شرکتشان از تمامی آنها حذف شده بود، عطش حضار را فرو می نشاند.* جلسه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید توسط دکتر سعید رحمانی آغاز شد و سپس ساعد باقری با ابیاتی از مناجات جامی جلسه را آغاز کرد:

ای حیات دل هر زنده دلی /

سرخ رویی ده هر جا خجلی /

چاشنی بخش شکر گفتاران /

کار شیرین کن شیرین کاران /

مومن خلوت تنها شدگان /

قبله وحدت یکتا شدگان*

ساعد سپس گفت با توجه به وقت جلسه بیش از 20 شاعر امکان قرائت شعرهای خود را ندارند اما من چهره هایی را می بینم که در ذهن خودم سپرده ام آنها هم شعر بخوانند اما وقت جلسه ما محدود است.در اینجا رهبر انقلاب رو به باقری کردند و فرمودند: شما نگران این مسأله نباشید؛ [پس از پایان وقت جلسه ] من می روم شما تا سحر شعرخوانی کنید! که همه حضار از این جمله آقا لبخند بر لبهایشان نشست.* ساعد البته از کسانی که سالهای پیش در این محفل بودند وامسال نبودند به ویژه «قیصر امین پور» یاد و از پیام محبت آمیز و تسلا بخش آقا در فقدان وی تشکر کرد و از همگان خواست دعای خیر خود را بدرقه «احمد عزیزی» کنند تا شفای کامل خود را باز یابد.* استاد «حمید سبزواری» نخستین کسی بود که شعر خواند. او قصد داشت بایستد و سروده اش را قرائت کند اما آقا فرمودند : بفرمایید بنشینید، نشسته بخوانید.وی بعد از قرائت شعرش هم خدمت آقا رسید و قصد داشت دست رهبر را ببوسد اما آقا او را در آغوش کشید و فرمود: می خواهم صورتتان را ببوسم.*«مرتضی بی غم» در ابتدا گفت از روزی که آگاه شدم می توانم در این برنامه شعر بخوانم سروده ای را آماده کردم اما از من خواستند که آن را نخوانم و من نمی فهمم چرا. ساعد باقری از این موضوع اظهار بی اطلاعی کرد و آقا فرمودند: همان شعر مورد نظرتان را بخوانید؛ حل مسأله این جوری است. و بی غم قصیده اش را خواند:

ای حور بهشتی بر تو چاکر /

ای روح تغزل تو را مسخر /

ماه تو یک تمام ناظر /

 تا شاه رخت سر زند زمنظر ...

پس از پایان قصیده بلند وی، رهبر انقلاب در اظهاراتی فرمودند: علت مخالفت معلوم شد [به دلیل این که شعر درباره آقا بود]. سپس افزودند: من برادرانه به شما تذکر می دهم با این زبان فاخر به این مقولات نپردازید بخصوص که در آن مبالغه هم هست و ما هم اگر به آن گوش نکنیم که هیچ و اگر گوش کنیم شرمنده می شویم.*

 استاد مشفق کاشانی سومین نفری بود که شعر خواند و سروده وی غزلی بود که مطلع و مقطع آن چنین بود:ب

رای مرغ گرفتار، تا قفس باقی است /

 هزار بغض گلوگیر در نفس باقی است

«بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر»:/

خلیج فارس در آیینه ارس باقی است*

 حامد عسکری هم یک غزل مثنوی خواند که بسیار مورد توجه آقا واقع شد. شعر وی درباره حادثه زلزله بم و پس از آن بود که در آن دوبار از زنده یاد «ایرج بسطامی» ذکر خیر شده بود. آقا استفاده این شاعر جوان را از تضمین، غالباً قشنگ و جا افتاده توصیف کردند:

داغ داریم نه داغی که بر آن اخم کنیم /

مرگمان باد اگر شکوه ای از زخم کنیم /

مرگ آن است که از نسل سیاوش باشد /

«عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد»...*

استاد سیدعلی موسوی گرمارودی از ساعد خواست که وقت او را به جوانترها بدهد اما او نپذیرفت. گرمارودی هم گفت: امسال به لطف حق خیلی شعر گفته ام که یکی از آنها ترکیب بندی 15 بندی است که چون وقتم را به جوانان ندادند، بند ششم آن را که درباره کوچکترین شهید واقعه کربلا حضرت علی اصغر ع است تقدیم می کنم:

چون موج روی دست پدر پیچ و تاب داشت /

وز نازکی، تنی به صفای حباب داشت /

چون سوره های کوچک قرآن، ظریف بود /

 هر چند او فضیلت ام الکتاب داشت /

چون ساقه های تازه ریواس، ترد بود /

از تشنگی اگر چه بسی التهاب داشت*

 مجری برنامه «محمدحسین نعمتی» را شاعری ارسنجانی والبته ساکن تهران معرفی کرد که بیشتر، غزل و گاهی شعر سپید می گوید. نعمتی هم سلام ارسنجانی ها را خدمت رهبر انقلاب ابلاغ وغزلش را که تقدیم شده بود به «روح پاک یوسف شعر ایران زنده یاد قیصر امین پور‌»، اینچنین آغاز کرد:

می شد بگویم «نه»، ولی آخر ... /

 چیزی عوض می شد آیا با «نه»؟ /

 سیلی زدم بر صورتم صد بار /

 شاید خیالی باشد اما، نه ...

آقا از این شعر با آفرین های پی در پی تشکر کردند و گفتند: «چه زبان شیرین گویای خوبی».*

 خانم سیمیندخت وحیدی هم نوبت خود را به «کوهمال جهرمی» داد که آقا از این کار وی قدردانی کردند و گفتند: خوب کردید خانم وحیدی، جوانها را باید تشویق کرد و خطاب به شاعر جوان جهرمی هم گفتند: پارتی خوبی دارید، معلوم می شود اینجا هم پارتی کار می کند! کوهمال هم گفت: آقا! استاد خوبی داریم.پس از قرائت شعر کوهمال جهرمی، آقا فرمودند: افسوس که وقت نیست [تا درباره هر شعر نکاتی مطرح شود] ولی [اجمالاً این که] شعرهای شما برجستگی دارد و فقط باید پرداخت های مختصری روی آنها صورت گیرد تا ارزش هنری آنها بیشتر شود.سپس از اساتید نقد شعر خواستند تا

«این طلاها و شعرهای قیمتی جوانان را که سرشار از ترکیبات و مضمونهای نو و بی سابقه است را با اظهارنظرهای کارشناسی خود پردازش کنند مثل یک انگشتری که وقتی پرداخت می شود چیز دیگری می شود.‌»*

سید مهدی موسوی شاعر جوان قمی هم نفر بعدی بود که سروده خود را اینچنین آغاز کرد:

ای تیغ! پا برهنه بیا رو به روی من /

حاجت به استخاره ندارد گلوی من /

خون مرا بریز و مرا سربلند کن /

دامن مزن به ریختن آبروی من / ... /

 فرق مرا تو مسح بکش با اشاره ای /

مگذار ناتمام بماند وضوی من*

 ساعد نفر بعدی را ،«استاد محمود دست پیش» معرفی کرد و او هم دو شعر به زبان ترکی قرائت کرد که اولی در بزرگداشت معمار زندگی؛ مادر بود و دومی پاسخی به نوشته های یک ماهنامه در سالهای پیش ،که قصد داشت بین اقوام ایرانی تفرقه ایجاد کند.آقا از شعر دوم بسیار تمجید کردند و بخصوص خواستار آن شدند که بر روی این شعر، آهنگی گذاشته شود و از صدا و سیما پخش شود.* فریبا یوسفی شاعر بعدی ترانه ای را تقدیم حضار کرد که با این ابیات ‌آغاز می شد:

چی بهتر از زمزمه های عاشقانه با تو /

قسم به لحظه های اذون که دوست دارم صداتو*

«محمدرضا طاهری‌» از تهران سروده خود را این گونه آغاز کرد:

نگاه می کنم از نو، به راه طی شده تا خاک از بهشت برین /

گناه می کنم از نو، مرا دوباره همان گونه عاشقانه ببین /

 من از سلاله کوهم، شکسته های شکوهم به پای تو ریخت /

تو از قبیله ماهی، همیشه چشم به راهی از آسمان به زمین ...

آقا پس از پایان شعر، از شعر طاهری بسیار تعریف کردند و گفتند: «خیلی خوب است؛ با این طبع روان همه کار می توانید بکنید بخصوص دراین وزن غریب که خیلی قشنگ شده و مفاهیم خوبی هم در این قالب ریخته اید.»*

 «خدابخش صفا دل» از نیشابور هم که سن و سالی ازش گذشته بود، غزل «آلبوم» را قرائت کرد:

رفته بودیم شبی سمت حرم، یادت هست؟ /

خواستم مثل کبوتر بپرم، یادت هست؟ /

توی این عکس به جا مانده، عصا دستم نیست /

پیش از این حادثه، پای دگرم یادت هست؟

پس از پایان غزل ، «آقا» خطاب به صفادل فرمودند: با این که موی سر و صورت را سفید کرده اید، اما شعرتان کاملاً سبک جوان است. شاعر هم که این تعریف آقا را شنید از ایشان تقاضای صله کرد که آقا فرمودند: حرفی نیست، نامه ای را که داده اید می خوانم.* نفر بعدی «محمد کاظم کاظمی» شاعر پرآوازه معاصر افغانی بود که درخواست کرد وقتش را به دیگران بدهد، اما قبل از واکنش ساعد، آقا فرمودند: آقای کاظمی! چند سال است از شعر افغانستان چیزی نشنیده ام و شما حتماً شعرتان را بخوانید. آقای دکتر حداد هم می گویند اشاره ای به کتاب بیدل که اخیراً منتشر کرده اید بکنید.کاظمی هم در امتثال امر آقا، «شهر من» را با صدایی بغض آلود خواند که وصف حال شرایط امروز مردم افغانستان در کشورشان است:

شام و آبگینه رؤیاست شهر من /

دلخواه و دلفریب و دلاراست شهر من /

 از اشکهای یخ زده آیینه ساخته /

از خون دیده و دل خود، خینه [حمام] ساختهشعر کاظمی در حالی خوانده می شد که بیشترین همراهیها و احسنتهای جمع را با خود داشت و نشان می داد که به دلها نشسته بود.آقا هم در پایان ،آفرینی گفت و افزود: چه توصیف گریه آوری.*

 وقتی باقری، جمشید شیبانی را با عنوان «بایاتی سرا» معرفی کرد، آقا وی را شناخت و ابراز خوشحالی کردند. باقری افزود: ایشان علاوه بر این که پدر بزرگوار شهید هستند بچه محل ما در نازی آباد هم هستند. آقا فرمودند : نازی آباد تهران یا تبریز ؟!سپس شیبانی گفت: شعر من ترکی است ضمن این که از ترجمه آن به زبان فارسی عاجزم! جالب این که پس از دو سه بیت، آقا دنباله شعر شیبانی را پیش از خودش می خواندند و سپس به ساعد اشاره کردند که شعر او را برای جمع ترجمه کند و شیبانی سروده اش را مجددا از ابتدا خواند که اولی در وصف شهید و دومی باز هم در بزرگداشت مقام مادر بود.*

جلسه که تا این لحظه از تنوع خوبی برخوردار بود و اشعار فارسی و ترکی، جوانانه و جاافتاده، مقفی و آزاد، عاشقانه وانقلابی را به خود دیده بود، ظاهراً شعر طنز را کم داشت و حالا نوبت «قاسم رفیعا» بود که جای خالی آن را پر کند.باقری، رفیعا را اهل مشهد اما شاعر، خودش را اهل طرقبه معرفی کرد. آقا هم فرمودند: پس شعر را با لهجه طرقبه ای بخوانید که ما مشهدی ها هم نفهمیم!شعر ، «بچه محله امام رضا» نام داشت و شاعر که آن را با لهجه غلیظ می خواند توی حرم چشمش دنبال کفترها و طلاهای گنبد بوده است!شعر که تمام شد آقا فرمودند: احتمالاً خوب بود! و به شوخی افزودند: همین، شرح حال طرقبه ای ها بود!*

مرتضی امیری اسفندقه نفر بعدی بود که شعرش را تقدیم کرده بود به «محمدعلی عجمی» شاعر تاجیک که سالها در ایران زندگی کرده بود و شعرهای زیادی در تجلیل از ایران و مردمش سروده بود. آقا پس از شنیدن شعر، از امیری حسابی تمجید کردند و گفتند: آفرین! چه شسته و رُفته و شیوا. شعرتان را قبلاً هم شنیده بودم، خوب بود، اما الان خیلی جلو رفته اید. البته این را هم بگویم که سمرقند و بخارا، الان هم دست آنها نیست!امیری هم جلو رفت و شعرش را تقدیم آقا کرد.*

 حمیدرضا حامدی، فرزند شهید از قم شعرش را برای شهدای تفحص گفته بود:

دید در معرض تهدید، دل و دینش را /

 رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را /

 رفت و یک قاصدک سوخته، تنها آورد /

 مشتی از خاکستر حادثه مینش را ...*

 بیژن ارژن از کرمانشاه هم اشعارش را قرائت کرد تا جلسه شاعران، بی رباعی نماند

:- جنگل، صحرا شد و به صحرا خفته است /

هیزم شکن پیر که تنها خفته است /

یک کیسه زغال، گوشه دیوار است /

 شاید که سپیدار من آنجا خفته است-

 قطره قطره آب شد آدم برفی /

شد آب در آفتاب، آدم برفی /

 آب از سر او گذشت، اما هرگز /

 بیدار نشد ز خواب، آدم برفی-

 دنیا در دست خواب گردانها بود /

صحرا، مسخ سراب گردانها بود /

مشتی تُخمه، دهانشان را بسته است /

این قصه آفتابگردانها بود-

در خواب هم انتظار من پیوسته است /

 چشمی باز است و چشم دیگر بسته است /

با 15 آمدی، مبارک عددی است /

 زیرا که شبیه گنبد و گلدسته است-

زهرا، از هر چه گفته آمد بود /

 ما دیگر گفته ایم و او دیگر بود /

 پیوند گل محمدی، با سیب است /

 او سیب گلاب باغ پیغمبر بود

آقا از رباعی های ارژن حسابی تعریف کردند و گفتند، خیلی خوب بود، انصافاً گزیده، شُسته رفته و مضمون دار بود و حق رباعی هم همین است.بعد فرمودند: «بعد از انقلاب، رباعی خیلی خوب رواج پیدا کرده است» و سپس از مرحوم حسن حسینی و مرحوم قیصرامین پور در این زمینه یاد کردند و افزودند: چند سال پیش هم که جلسه مان را در آن ساختمان برگزار کردیم یک نفر چند رباعی خیلی خوب خواند . در اینجا برخی حضار گفتند آقای محمدرضا سهرابی نژاد بود و برخی گفتند: همین آقای ارژن بود.*

 محمد سلیمان پور از ارومیه هم با شعری که خواند، تعداد اشعار طنز جلسه را به 2 تا رساند؛ شعری که البته در گوشه و کنار اینترنت آن را زیاد شنیده و خوانده بودیم: زی ذی نامه یا همان «زن ذلیل نامه‌»:

الهی به مردان در خانه ات /

 به آن زن ذلیلان فرزانه ات /

به آنان که با امر «روحی فداک» /

نشینند و سبزی نمایند پاک /

به آن شیر مردان با پیشبند /

که در ظرف شستن به تاب و تَبَند /

به آنان که در بچه داری تک اند /

یلان عوض کردن پوشک اند ...

پس از این شعر آقا فرمودند: خیلی خوب، تجربه شده ظاهراً !سلیمان پور هم گفت: خصوصی عرض می کنم آقا!و همه خندیدند.*

 زهرا محدثی خراسانی غزلش را با این ابیات آغاز کرد:

سرشار کن از عشق، افقهای جهان را /

 در خلوت جانم بنشان شور اذان را /

 چندی است دچار تبم ای یار نشان ده /

سرچشمه آرام شدن از هیجان را ...*

 خانم قائدی از شیراز هم شعر خود را تقدیم کرد به برادر همسرش شهید حسنعلی رحمانیان:

اسم شناسنامه ای ات جابه جا شده /

یک گوشه، چسب خورده و جایی جدا شده /

 اصلاً درست نیست که تو دست برده ای /

 اصلاً چطور سن تو این گوشه جدا شده؟! /

 حالا بلند قدی و زیبایی و بزرگ /

مردی جسور، جای تو از عکس پا شده ...*

عباس کیقبادی شاعر جوان اصفهانی هم غزلی را با صدای پرشور و با ردیف بلند «تو در رقص آمد» در وصف حضرت ابوالفضل ع خواند:

قلم اینک به تمنای تو در رقص آمد /

این چه نی بود که با نای تو در رقص آمد /

این چه نی بود که بر صفحه بجز «لا» ننوشت /

تا که بر کرسی الای تو بر رقص آمد /

قلم است این به کفم شعله آتش شده است /

 یا به دست ید بیضای تو در رقص آمد /

شبنمی هستم؛ همسایه خورشیدم کن /

 با همان جذبه که عیسای تو در رقص آمد /

مستی ام سلسله هستی ام از پای گسست /

 تا که در سلسله، مینای تو در رقص آمد ...

پس از این شعر، آقا ضمن تشویق شاعر جوان آن، فرمودند: [شعر] اصفهان الحمدلله خیلی خوب شده، پارسال هم دو نفر از شاعران جوان اصفهان شعر خواندند که خیلی خوب بود. این نسل فعلی شاعران اصفهان از آن نسل شاعرانی که ما دیدیم شاعرتر هستند و معلوم است که اصفهان دارد خودش را نشان می دهد.بعد آقا به انجمن ادبی مرحوم صغیر اصفهانی و آقای متین اشاره کردند و خواستار تلاش بیشتر شاعران جوان اصفهانی در ارتقای این موفقیت شدند.*

 ساعد باقری اعلام کرد که وقت جلسه تمام شده و ضمن عذرخواهی از شاعرانی که اسمشان خوانده شد و قرار بود سروده های خود را قرائت کنند، از «امید مهدی نژاد» خواست به عنوان آخرین شاعر این جلسه، شعرش را بخواند.البته آقا از دکتر حداد عادل خواستند که شعرش را بخواند اما وی گفت: ما که زیاد در خدمت شما هستیم.مهدی نژاد گفت این غزل بلند یا قصیده کوتاه تقدیم به حضرت عبدالعظیم حسنی ع است:

رود از جناب دریا فرمان گرفته است /

 یعنی دوباره راه بیابان گرفته است /

 تا حرف آب را برساند به گوش خاک /

در عین وصل، رخصت هجران گرفته است

آقا پس از این شعر فرمودند: مضامین خوب، لفظ هم خوب، بسیار خوب. بعد پرسیدند : شما خودتان اهل ری هستید؟ مهدی نژاد هم گفت : نه ، اهل همین تهرانم و زیر سایه آقا.*

 پس از پایان مراسم، همه شاعران دور آقا حلقه زدند و هر کس شعر و کتاب و درخواست خودش را تقدیم ایشان کرد.*

 یکی از خبرنگاران حاضر در مجلس هم خودش را به رهبر انقلاب رساند و گفت: ما روزنامه نگارها هم خیلی آرزو داریم که در چنین مجلسی خدمت شما برسیم که آقا تأکید کردند: حتماً، من هم خیلی مایلم چنین جلسه ای داشته باشیم.*

 بازار روبوسی و مصافحه شاعرانی که شاید پس از سالها همدیگر را می دیدند حسابی گرم بود و پس از جلسه، سالن تبدیل شده بود به ده -دوازده گعده جداگانه که در هر کدام چند تن از شاعران همدیگر را پیدا کرده و خوش و بش می کردند


اقامه نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر انقلاب

اقامه نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر انقلاب

26/6/1387

در آستانه لیالی قدر و ایام سوگواری مولی الموحدین حضرت علی (ع)، نماز جمعه تهران به امامت رهبر انقلاب اقامه می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، نماز جمعه‌ی این هفته تهران (87/6/29) مصادف با روز هجدهم ماه مبارک رمضان، به امامت ولی‌امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی، در دانشگاه تهران اقامه خواهد شد.
    < type=text/java>
    document.getElementById("divInnerText").focus();

    سخنرانی شهید حاج احمد کاظمی قبل از عملیات قادر

    سخن‌رانی شهید حاج احمد کاظمی قبل از عملیات قادر

     

    این سخن‌رانی قبل از عملیات «قادر»، بعد از شهادت یار دیرین حاج احمد (شهید مهدی باکری) صورت گرفت. رزمنده‌گان لشگر 8 نجف اشرف با شعار «همسنگر باکری- همرزم لشگرت کو؟» به استقبال سخنان فرمانده‌شان رفتند. در طول سخن‌رانی رزمنده‌گان به شدت گریه می‌کردند و خود حاج احمد هم نمی‌تواند اشک‌های‌اش را از دید نیروهای‌اش پنهان کند و با همان حال سخنان خود را ادامه می‌دهد

    ادامه مطلب...

    علما و صالحین

     

    علما و صالحین

      

    آیت الله شیخ محمد جواد انصاری - ره

    آیت الله سید علی قاضی طباطبایی - ره

    جناب شیخ رجبعلی خیاط - ره

    آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی - نخودکی - ره

    آیت الله علامه طباطبایی -ره

    جناب شیخ جعفر مجتهدی - ره

    آیت الله کوهستانی - ره

    آیت الله محمد تقی بهجت فومنی - حفظه الله جناب حاج محمد رضا الطافی نشاط - حفظه الله

    جناب علامه میر جهانی - ره

    آیت الله سید عبدالکریم کشمیری - ره

    جناب شیخ مرتضی زاهد - ره جناب علامه میرجهانی - ره

    جناب کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی - ره

    جناب حاج ملا آقا جان زنجانی - ره آیت الله سید رضا بهاءالدینی - ره
       

     


    نامه شهروندان آمریکایی به رئیس جمهوی ایران

    نویسنده: ژمو ژنو

    شماره نامه: 395126

     آقای رئیس جمهور! عقل و احساسات و غریزه واقعی آمریکاییها در کنترل تبلیغات است.

    بسیار متأسفم که سخنان و عملکرد شما در رسانه های کنونی آمریکا منعکس نمی شود. من از اعضای رسانه ای با عنوان «Indy Media Collective» هستم. ما می کوشیم تا صدای کسانی که حرفی برای گفتن دارند را به گوش همگان برسانیم. سازمان سیا در صدد است تا این هدف را در سراسر دنیا براندازد. من شخصاً مطالعاتی بر روی سیل تبلیغاتی که در رسانه های آمریکا در مورد شما صورت گرفته انجام داده و به این نتیجه رسیده ام که تقریباً درتمامی آنها بخشی از سخنان شما مورد سانسور قرار گرفته است؛ ادامه مطلب...

    آموزش فعال کردن Kaspersky بدون نیاز به کلیدهای رجیستری

    با سلام
    آموزش فعال کردن نرم افزارهای امنیتی Kaspersky بدون نیاز به کلید های رجیستری
    [b]ریسک امتحان این روش با شماست[/b]
    البته این روش برای کسانیست که کلیدهای رجیستری را در اختیار ندارند.

    برای این کار ، مراحل زیر رو انجام دهید.
    1 - تهیه ی نسخه ی پشتیبان
    2 - از منوی استارت ، روی Run کلیک کنید
    3 - عبارت regedit را تایپ کرده و OK را انتخاب کنید
    4 - به کلید رجیستری زیر بروید
     HKEY_LOCAL_MACHINESOFTWAREKasperskyLabAVP6Data
    5 - روی آن راست کلیک کنید
    6 - عبارت DATA  را انتخاب کنید و گزینه ی Permissions رو انتخاب کنید
    7 - Advanced را از گزینه ی Permissions For Data انتخاب کنید
    8 - پنجره ی جدیدی باز خواهد شد
    9 - در پنجره ی Advanced Security Settings for Data دنبال Inherit from parent بگردید
    10 - آن را از حالت انتخاب دربیاورید(Uncheck mark)
    11 - بعد از حذف چک مارک شما پیام جدیدی خواهید دید ، Remove را انتخاب کنید
    12 - از  Advanced Security Settings for Data گزینه ی Apply را انتخاب کنید
    13 - برای پیام جدیدی که خواهید دید Yes را انتخاب کنید
    14 - در Advanced Security Settings for Data روی OK کلیک کنید
    15 - در Permissions For Data  روی Ok کلیک کنید
    16 - از kaspersky خارج شوید و برنامه را دوباره اجرا کنید

    - آیکون برنامه خاکستری خواهد شد ولی برنامه به درستی کار خواهد کرد
    - شما میبایست به صورت دستی برنامه را بروز کنید و بروزرسان خودکار کار نخواهد کرد
    - پنجره ای که حاوی این پیام است را نادیده بگیرید -  antivirus is not working در حقیقت برنامه فعال است.