سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسعود مختاری

هولوکاست؛ مرغ تخم طلای صهیونیست ها

 طرح جدی «مظلومیت یهود» از مهمترین سیاستگذاری های فرهنگی و هنری امروز در تمدن جهودزده غرب است.
همان گونه که مسلمانان در طول تاریخ ، شهیدان مظلوم خود را دارند و از حماسه آفرینی های عظیم ایشان نیرو می گیرند ، یهودیان نیز برای خود «هولوکاست» - یعنی ماجرای کذب قتل عام 6میلیون یهودی در اتاقهای گاز و سوزاندنشان در کوره های آدم سوزی - را ساخته اند! کارکرد هولوکاست به جهات سیاسی و فرهنگی شبیه سازی شده ای این چنین است ، با این تفاوت اساسی که هولوکاست آن گونه که یهودیان صهیونیستی چون اسپیلبرگ در فیلم «فهرست شیندلر» روایت می کند ، یکسره دروغین و تحریف شده است.


صهیونیسم جهانی برای تثبیت هولوکاست ، اهمیت سیاسی فوق العاده ای قائل است و دقیقا از همین رو تنها نویسندگانی برنده نوبل می شوند که اراداتی خالصانه و صادقانه نسبت به صهیونیسم و ماجرای دروغین قتل عام 6میلیون یهودی ابراز داشته باشند. جایزه ادبی نوبل 2002میلادی ، به یک یهودی مجارستانی به نام «ایمر کرتس» داده شد. در خبرها آمده بود ، کرتس در آثارش به ارائه بازتابی از واقعیت یهودکشی نازیسم پرداخته است.
همچنین نکته دیگری که توجه نگارنده را به خود جلب کرد، حضور «الی ویزل» عنصر فعال فرهنگی و سیاسی صهیونیسم ، در مراسم اهدای جایزه ادبی نوبل 2002 بود. کرتس جایزه خود را از دست ویزل دریافت کرد. می دانیم که در دوران معاصر جوایز مشهور جهانی نظیر نوبل (در بخشهای گوناگونش) ، عمدتا با اهداف سیاسی نثار برگزیدگانی شده است که در جهت سیاستگذاری های کلان استکبار به نقش آفرینی پرداخته اند. به عنوان مثال درک والکوت ، برنده نوبل ادبیات 1992 میلادی کشتار یهودیان را در جریان جنگ جهانی دوم ، مهمترین حادثه قرن بیستم می داند و می گوید: «به نظر می رسد که از این واقعه درس لازم را نگرفته ایم ، چون برخی مواقع می کوشیم آن را انکار کنیم». در اینجا می خواهیم اندکی به زمینه های سیاسی مطرح شدن کرتس بپردازیم.
گفتنی است که این نویسنده مجارستانی در کشور خویش هم چندان مطرح نیست و برای خوانندگان انگلیسی زبان نیز نام شناخته شده ای نیست.
پس چرا ناگهان و یکشبه چنین فردی مطرح و آثارش ترویج می شود؟ برای آشنایی بیشتر با ماجرای انتخاب چهره ای چون کرتس باید دو مجارستانی دیگر را نیز بشناسیم : یکی «لوئیس مارشالکو» و دیگری «ویزل». اولی نویسنده ای است که مخالفت با «هولوکاست» و افشای دسیسه های یهودیان سلطه جو او را در لابه لای پرده های گمنامی پوشانده و دیگری روزنامه نگار و داستان نویسی است که توان خود را صرف تبلیغ و ترویج دروغ هولوکاست کرده و از این راه به شهرت ، ثروت و اقتدار فراوانی دست یافته است.

اول: مارشالکو
لوئیس مارشالکو ، نویسنده و محققی است علی القاعده مجارستانی و قطعا مسیحی.
مارشالکو در سال 1958 میلادی به زبان مجاری کتابی نوشته که به انگلیسی ترجمه و توسط «باشگاه کتاب مسیحی» در اروپا منتشر شده است.
در ترجمه فارسی این کتاب «فاتحین جهانی (جنایتکاران حقیقی جنگ)» ، به نکاتی بس خواندنی برمی خوریم که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم :
1- تمدن جدید از لحاظ سیاسی تحت حکومت و اداره ، و از لحاظ اقتصادی در کنترل افرادی است که در مناصب کلیدی قرار دارند. امروزه میزان نفوذ و تاثیر کسانی که در این پستهای حساس و کلیدی هستند یقینا از فرمان روسای دولت کشورها و یا مصوبات و قطعنامه های پارلمان های مختلف بیشتر است.
یهودیان از دیر باز خوب می دانستند که چگونه این مناصب کلیدی را حفظ کنند و در اشغال خود نگه دارند و نیز این که چگونه از آنها استفاده کنند تا بتوانند قدرت سیاسی را در قبضه خویش درآورند و یا این که از پشت صحنه بر مقدرات کشورها حکومت رانند.» مارشالکو در ادامه به ارائه آماری از اوضاع اقتصادی امریکا در آغاز جنگ جهانی دوم می پردازد و می گوید: تعداد 440 خانواده از ثروتمندترین خانواده های امریکایی که یهودی نیستند جمعا مبلغ 25میلیارد دلار ثروت دارند ؛ در حالی که یک مشت یهودی امریکایی دارای ثروتی معادل 500میلیارد دلارند.
2- اکثر قوم یهود از کشته های خویش در جنگ جهانی دوم به سوئاستفاده سیاسی و مالی پرداختند؛ «تجارت خوبی به راه انداختند و از آنها در جهت خدمت به هدف سلطه جهانی خویش بهره برداری کردند.» مارشالکو در ادامه به یک بررسی جالب دست می زند و بر مبنای شواهد متعدد آماری نشان می دهد: این پیشفرض که تلفات یهودیان بین 5تا 6میلیون نفر بوده است کاملا مهمل و بی اساس است.
حداکثر تعداد قربانیان قابل تصور از مرز یک تا یک و نیم میلیون نفر تجاوز نخواهد کرد؛ چرا که اصلا بیش از این تعداد یهودی در دسترس هیتلر یا هیملر نبوده است.
از این رو می توانیم منطقا فرض کنیم که تعداد واقعی تلفات به مراتب کمتر از این ارقام بوده است». مارشالکو می افزاید:«[در بالاترین سطح ممکن ، تعداد یهودیان جان باخته را نمی توان بیش از 500تا 600هزار نفر دانست.
اما در مقایسه با این ، ملل مسیحی تلفات به مراتب بیشتری را متحمل شدند]. اجازه دهید ملت کوچک مجارستان را در نظر آوریم که کل جمعیت آن شاید از تعداد یهودیان امروز بیشتر نباشد. تعداد قربانیان جنگ مجارستان ، چه آنهایی که در بمباران های هوایی مرده بودند و یا این که در اردوگاه های مرگ سیبری از گرسنگی جان باخته اند و یا یخ زده باشند، حداقل به رقم یک میلیون نفر می رسید». چرچیل گفته است که «دو جور دروغ داریم : یکی دروغ های بی شرمانه و یکی هم ارائه آمار و ارقام » اما این دروغ های یهودیان ، آن هر دو نوع را شامل می شود. این دروغ ها برای یهودیان اهل سلطه ، منافع فراوان مالی و سیاسی به همراه داشته است : به لحاظ مالی صهیونیست ها تاکنون میلیاردها دلار به عنوان غرامت از کشورهای اروپایی دریافت کرده اند و از نظر سیاسی نیز درباره مظلومیت اسرائیل و صهیونیست ها تبلیغات بسیاری کرده اند.
3- مارشالکو درباره اتاقهای گاز و کوره های آدم سوزی هم اسناد جالبی ارائه می کند. از جمله این اسناد مقاله ای از «شم» روزنامه زیرزمینی ناسیونالیست های یهودی فرانسه است که در 8ژوئیه 1944 درباره وضعیت 9 اردوگاه از اردوگاه های نگهداری و توقیف یهودیان در آلمان توضیح می دهد. در این گزارش ، حتی یک کلمه هم بحثی از قلع و قمع یهودیان یا سوئرفتار با آنان نیست.
در این گزارش همچنین هیچ حرفی از اتاقهای گاز، اردوگاه های مرگ و یا بچه کشی به میان نمی آید. درست در نقطه مقابل آن ، گزارش شم می گوید که [بچه های 2 تا 5 ساله را به کودکستان های مختلف برلین می فرستادند تا از کمکهای ویژه ای برخوردار شوند]. مارشالکو توضیح می دهد که چگونه زیر نظر یهودیان در پایان سال 1945 میلادی ، اردوگاهی چون «داخو» مورد تخریب و بازسازی هدف دار قرار گرفت.
او می نویسد: «قبل از هر چیز منظره زیبای سرسبز و بستان گونه اردوگاه باید به کلی تخریب می شد؛ چون برای سینماروهای امریکایی پذیرش این امر که یهودیان را در دل باغ و بستان و بستری از گل و گیاه شکنجه می کردند، کار مشکلی بود ، بویژه وقتی آنها را به سینماها کشانده بودند تا صحنه های مخوف و ترسناک (اردوگاه ها) را نشانشان دهند. از این رو به کارگران جدید اردوگاه دستور دادند مثلا یک گودال خون که لوله ای از آن به خارج می رفت بسازند تا طوری به نظر آید که از این گودال ، خون یهودیان از طریق آن لوله تخلیه می شده است.
محوطه استحمام زندانی ها ، اتاق رخت کنی آنها و محوطه های ورودی ، تماما باید بازسازی می شدند تا به صورتی درآیند که به کوره آدم سوزی ای که یهودیان ادعا می کردند ، شبیه باشند».
صهیونیسم جهانی برای تثبیت هولوکاست ، اهمیت سیاسی فوق العاده ای قائل است و دقیقا از همین رو تنها نویسندگانی برنده نوبل می شوند که اراداتی خالصانه و صادقانه نسبت به صهیونیسم و ماجرای دروغین قتل عام 6میلیون یهودی ابراز داشته باشند.
نگارنده در بخش دوم و پایانی ضمن بررسی بیشتر این موضوع خاطر نشان می سازد که تصور سوزاندن حتی 6میلیون موش هم در گودال هایی از این دست به حد کافی غیرواقعی و خنده آور است چه رسد به آدمی ! این بخش را می خوانید:

دوم: الی ویزل
الی ویزل در سال 1928 میلادی در مجارستان دیده به جهان گشود 11ساله بود که جنگ جهانی دوم (1939 - 45 میلادی) آغاز شد. ویزل پس از جنگ به فرانسه کوچید و در دنیای رسانه های صهیونیستی فرانسه به روزنامه نگاری مشغول شد و آثار متعددی نوشت.
تا پنج ، شش سال پیش ، از او حدود 30جلد کتاب منتشر شده بود. ویزل بعدا به امریکا رفت و در سال 1986 در 58 سالگی به پاداش تلاشهای فرهنگی اش در تایید و تثبیت صهیونیسم جهانی ، انتخاب و برنده جایزه صلح نوبل شد. دلیل گزینش او را باید در این عبارت گویا و روشن جستجو کرد: «این برنده نوبل که پیش از هر چیز، خود را حافظ خاطره نسل کشی یهودیان می دانست ، همواره بر آن بود تا با استناد به این فاجعه تعهد خود را نسبت به تمامی ملل قتل عام شده تعمیم دهد». این عبارت بدان معناست که هر کجا سخن از قتل عام ملتی رود و ویزل قصد محکوم کردن جنایت مذکور را داشته باشد، به شیوه ای عمل خواهد کرد تا آنچه را خاطره نسل کشی یهودیان می نامد در یادها زنده و تازه شود! ویزل اگر از سارایوو و ماجرای وحشتناک بوسنی حرفی بزند در درجه نخست برای آن است که این موضوع شاید اندکی تنها اندکی ! به قتل عام مورد نظر او از یهودیان در جنگ جهانی دوم شباهت دارد. یعنی ویزل از بوسنی به گونه ای حمایت می کند که همگان دریابند به دلیل مشابهت با به اصطلاح قتل عام یهودیان است که باید فاجعه بوسنی محکوم شود!. الی ویزل درباره هولوکاست می نویسد: «چون این حادثه منحصر به فرد است نمی توان آن را در چارچوب تاریخ درک کرد. این مساله فراتاریخی است ، بلکه تخریب تاریخ است و به دلیل قرار گرفتن در این سطح بی مانندی ، نمی توان آن را با هیچ حادثه دیگری مقایسه کرد. مقایسه ای این چنین در واقع خیانتی به تاریخ یهودیت است». برای ویزل ، این یهودی مجارستانی الاصل وقایعی چون کشتار فجیع ارامنه در جنگ جهانی اول و بمباران دهشتناک اتمی هیروشیما در جنگ جهانی دوم و دهها واقعه مشابه ، چندان مهم نیست ؛ اگر پای اهمیت به اصطلاح قتل عام یهودیان در میان باشد!.
ویزل رمانی دارد به نام «شب» که زندگی یهودیان مجارستانی را در اواخر جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده و در این قصه کوشیده تا ماجرای جعلی کوره های آدم سوزی را به عنوان یک واقعیت به خوانندگان خود بباوراند. ویزل در زمان نوشتن رمان «شب» نویسنده ای نوخاسته و جوان بوده و ناخواسته آنچه در توصیف کوره های آدم سوزی گفته است بیشتر مضحک می نماید تا ترسناک ! جالبتر این که ویزل در رمان خود گویا فراموش کرده که در اردوگاه های یهودیان به زعم صهیونیست های تحریفگر و افسانه پرداز، اتاقهای گاز نیز وجود داشته است.
در نتیجه در این رمان که بیش از دو سوم حجم آن در اردوگاه ها می گذرد از وصف کشتن یهودیان در اتاقهای گاز خبری نیست ! در اردوگاه های آشویتسی که ویزل توصیف می کند ، در دو نوع گودال ، یهودی ها را زنده زنده می سوزانده اند: یکی ویژه خردسالان و دیگری مخصوص بزرگسالان ! در جایی از «شب» ویزل می گوید: «در فاصله ای نه چندان دور از ما شعله هایی بس بلند از گودالی به هوا برمی خاست.
چیزی را می سوزاندند ، واگنی به گودال نزدیک شد و محموله اش را خالی کرد کودکان خردسال.
بچه ها! بله ، به نظرم دیدمشان ، با همین دو چشم خودم کودکان را در میان شعله های آتش دیدم (آیا تعجب آور است که تا مدتها نتوانستم بخوابم ؟ خواب از چشمانم گریخته بود). خب پس می خواستند ما را به چنین جایی ببرند آن سوتر ، گودال بزرگتری بود ویژه بزرگسالان تصور سوزاندن حتی 6میلیون موش هم در گودال هایی از این دست به حد کافی غیرواقعی و خنده آور است.
چه رسد به آدمی! ویزل از این سخنان بامزه بازهم دارد که اینجا در پی نقدشان نیستیم.
آنچه درباره ویزل گفتیم نباید باعث شود تا نقش او را در صحنه تبلیغات فرهنگی به نفع یهودیان کوچک ببینیم.
بسیاری از برندگان نوبل خود را نماینده روشنفکران جهان و از آن بالاتر سخنگوی بشریت می دانند ویزل از این دسته است.
آنان عملا با تقدس زدایی از تصویر روحانیان مذاهب گوناگون در اذهان عمومی ، با قضاوت درباره خیر و شر و با تکیه بر فعالیت بین المللی ، به روش خاص خود در مسائل سیاسی جهان به نحوی سازماندهی شده و در نهایت به نفع قدرتهای بزرگ دخالت می کنند. بانی «اولین همایش جهانی» برندگان نوبل ، ویزل بود به درخواست ویزل ، فرانسوا میتران ، رئیس جمهور فرانسه تمامی برندگان نوبل را به پاریس دعوت کرد. 75نفر از آنها به نمایندگی از 14کشور دعوت به شرکت در این همایش را پذیرفتند که پشت درهای بسته در تاریخ 18 تا 20 ژانویه 1988 برگزار شد. ویزل کسی است که حضور رونالد ریگان ، رئیس جمهور وقت امریکا را در گورستان بیتبورگ - محل دفن نازیها - تاب نیاورد و در تلویزیون این کشور وی را صریحا مورد استیضاح قرار داد. ویزل ، این صهیونیست متعصب ، کسی است که با ادعای دوستی ، با میتران سوسیالیست به اسم مصاحبه ، با او به گفتگو می نشیند؛ ولی در عمل به محاکمه او می پردازد! گویی ویزل از میزان سرسپردگی میتران نسبت به اسرائیل راضی نیست و بیش از آنچه انجام شده طلب می کند! در این مصاحبه ، درست پس از آن که میتران - با سوابق بسیار روشنش در دفاع از اسرائیل و یهودیان - به عنوان یک دولتمرد سیاسی ، محتاطانه می گوید: «من فکر می کنم که در مورد کرانه باختری رود اردن ، فلسطینی ها حق دارند در مجموعه ای ملی زندگی کنند» ؛ ویزل سوالاتی گزنده را درباره شایعه همکاری و ارتباط غیرمستقیم میتران با نازی ها در دوران جنگ جهانی دوم مطرح می کند که کاملا نیشدار و برخورنده است.
گویی مجازات هر دولتمرد غربی که کمترین حقوقی برای فلسطینیان قائل باشد ، رسوا شدن توسط رسانه هاست.
میتران به پرسشهای او پاسخ می دهد ، ولی پیش از آن به ویزل می گوید: «به شما پاسخ می گویم ، چون پرسشگر ، شما هستید وگرنه به افرادی که کسی نمی داند به چه دلیل خود را در مسند قضاوت قرار می دهند؛ هیچ حسابی برای پس دادن ندارم». همین جمله اخیر کافی است تا به میزان اقتدار ویزل در صحنه های جهانی پی ببریم.
بی شک اعطای این اقتدار کم نظیر به ویزل با ابراز ارادت عجیب او به اسرائیل مربوط است.
ویزل خود را با اسرائیل یکی می داند و درباره کینه غیریهودیان به یهودیان می گوید: «به دلیل جایگاه ما و جایگاهی که اسرائیل در قلب زندگی و حیات ما دارد ، دشمنان ما همواره به دنبال از بین بردن ما و اسرائیل هستند.» ماجرای هولوکاست و قتل عام یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم ، تنها یک بحث تاریخی صرف نیست.
صهیونیست ها با طرح دعاوی حقوقی علیه کشورهای آلمان ، اتریش ، لهستان ، سوئیس و هر کجای دیگر که توانسته اند ، تاکنون میلیاردها دلار به جیب زده اند. نورمن فینکلشتاین استاد دانشگاه نیویورک که خود یهودی است ، کتابی خواندنی درباره این موضوع نوشته و نام آن را «تجارت هولوکاست» گذاشته است.
اینک به برخی از آنچه یهودیان صهیونیست و «کنگره جهانی یهود» در دعاوی حقوقی مطرح کرده اند ، گذرا اشاره می کنیم :
- 32میلیارد دلار مربوط به وجوه 775حساب متروکه در بانکهای سوئیس.
- 10میلیارد دلار مربوط به اموال یهودیان بی وارث در بانکهای اتریش. - دهها میلیارد دلار مربوط به ارزش زمینهایی که ادعا می شود، پیشتر در مالکیت یهودیان لهستان بوده است.
همچنین مدیر کل کنگره جهانی یهود چندی پیش اعلام کرد: 50درصد از آثار هنری موجود در ایالات متحده از یهودیان به سرقت رفته است.
هولوکاست امروزه به باب درآمدی بسیار قوی و «مرغ تخم طلایی» برای سازمان های یهودی تبدیل شده و سودهای هنگفتی را برایشان به ارمغان می آورد. به نحوی که طبق گفته رئیس کنگره جهانی یهود ، بودجه این کنگره هم اکنون 7میلیارد دلار است.
طبق تعبیر فینکلشتاین ، هولوکاست ، مبدل به بزرگترین دزد تاریخ بشریت شده است.
فینکلشتاین ، الی ویزل این پشتیبان فرهنگی اخاذی های بی سابقه یهودیان صهیونیست را «یک مبالغه گر و دروغ پرداز» توصیف می کند. از دیگر سو ، الی ویزل در مصاحبه ای با روزنامه دیلی تلگراف اعلام کرده است : «فینکلشتاین از اسرائیل متنفر است و با تضعیف مساله هولوکاست ، در واقع به دنبال تضعیف اسرائیل است». ژاک لانزمن ، رمان نویس مشهور فرانسوی که یهودی و صهیونیست است ، با صراحت تمام در سال 1994 میلادی ضمن مصاحبه ای گفت : «راست است که یهودیان میهن خود را به لطف مردگانشان به دست آوردند. اسرائیل قبل از هر چیز، کشور 6میلیون نفری است که نازیها مبدل به دود کردند. در پشت سر هر اسرائیلی زنده ، دست کم 2 اسرائیلی مرده وجود داشته تا به او کمک کند که بتواند در برابر تمامی دنیا مقاومت کند. شکر خدا فلسطینی ها هنوز به اینجا نرسیده اند. اگر شمار فلسطینیانی را که در طول انتفاضه از پای درآمده اند ، جمع بزنیم ، هرگز بیش از 3 یا 4 هواپیمای 747 پر نمی شود. در حقیقت روسای فلسطینیان ، دنیا را برای 3 یا 4 سقوط هواپیما به شورش درآورده اند».